جدول جو
جدول جو

معنی کهن عمر - جستجوی لغت در جدول جو

کهن عمر
(کُ هََ / هَُعُ)
کهن سال. سالخورده و پیر:
به موسی کهن عمر کوته امید
سرش کرد چون دست موسی سپید.
سعدی (کلیات چ مصفا ص 272)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کم عمر
تصویر کم عمر
آنکه کم عمر کند و زندگیش کوتاه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهن دیر
تصویر کهن دیر
دنیا، مقابل آخرت، زندگانی حاضر، جهانی که در آن هستیم، در علم نجوم کرۀ زمین، جهان، گیتی، کهن بوم، کهن دز
فرهنگ فارسی عمید
(اِ نُ عُ مَ)
جزیرۀ ابن عمر، نام شهری میان موصل و نصیبین، و گویند جبل جودی که کشتی نوح بدان قرار کرد نام کوهی نزدیک بدین شهر است. و این شهر را عبدالعزیز بن عمر برقعیدی پی افکنده است و نسبت بدان جزریست. (از ابن بطوطه)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 50هزارگزی شمال باختری اهواز و کناررود کرخه با 2000نفر سکنه. آب آن از رود خانه شاهورو کرخه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی و راه شوسه است. در محلی بنام با کوه آثار ابنیۀ قدیم از قبیل آجر و سفال مشاهده میشود. این آبادی را بالا کوه نیز می گویند و ساکنان از طایفۀ کعبند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُ)
کهنه کار. باتجربه. که در کاری تجربه و سابقۀ ممتد دارد:
کهن کاران سخن پاکیزه گفتند
سخن بگذار، مروارید سفتند.
نظامی.
رجوع به کهنه کار شود
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُ عَ)
که میثاقی قدیم دارد. که پیمانی دیرین دارد:
خویشان کهن عهد چو بیگانه شدند
بیگانه نورسیده خویشی نکند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(کُ هََ / هَُ سَ / سِ)
آنچه از دیرباز در حرکت و سیر است. (فرهنگ فارسی معین). که سیری کهن دارد. که گردشی قدیم دارد. آنچه سالهاست که در گردش و حرکت است:
درستی خواست از پیران آن دیر
که بودند آگه از چرخ کهن سیر.
نظامی.
اگر شادیم اگر غمگین در این دیر
نه ایم ایمن ز دوران کهن سیر.
نظامی.
ساقی بیار باده که رمزی بگویمت
از سرّ اختران کهن سیر و ماه نو.
حافظ (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(کُ هَمْ / هُمْ)
پیرفرتوت و سالخورده. مرد بسیار پیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ)
کوهی است که آب را در مسیل مکه ریزد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
دیر برگشت کهن گشت آنچه که از دیر باز در حرکت و سیر است: ساقی، بیار باده که رمزی بگویمت از سر اختران کهن سیر و ماه نو. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهن دیر
تصویر کهن دیر
دیر قدیمی، آسمان، دنیا جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهن پیر
تصویر کهن پیر
پیر فرتوت و سالخورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم عمر
تصویر کم عمر
کمسال، کم زی کم سن کم سال، آنکه عمر اندک دارد: (سه چیز است کان در سه آرامگاه بود هر سه کم عمر و گردد تباه)، (بهندوستان اسپ و در پارس پیل بچین گربه ز ینسان نماید دلیل)، (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار